عليرضاعليرضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

بچه شير بابا

دل نوشته

سلام گل پسر ،حالا که بعد از چند وقت به وبلاگت سر زدم میبینم خیلی چیزا فرق کرده منظورم حرکات و رفتاراته . حالا دلت تنگ میشه ،حس مالکیت بابا ومامان  بیشتر شده (دوس داری فقط واسه خودت باشن)،بعضی رابطه ها مث عمو دایی عمه خاله واست معنا شده ،شیطنتات فراوون شده، عمو زنجیر باف،قل هو الله احد، صلوات و ...خیلی شعرای مبهم یاد گرفتی و میخونی .خلاصه  نازنینم واسه خودت مردی شدی و جلوی چش ما داری  بزرگ میشی و از همین حالا میدونم کهوقتی بزرگ بشی یه آدم به تمام معنا مرد ومهربون میشی وای که میگم توی رفتارات کاملا محسوسه گاهی شده که من ومامان اینقد لبریز شوق شدیم از بودنت که وصف ناپذیره ،دوستت داریم جیگرم و ازخدای متع...
9 اسفند 1392

حنون حياتي

سلام سيسل طلاي حنون امروز كه واست اين مطلبو  مينويسم شما 1.5 سالته و امروز تولد فاطمه خاله جونه ديگه معني خيلي از كلماتو درك ميكني و وقتي بهت امر ونهي ميكنم  واميستي وحسابي  گوش ميكني  هر چند دوباره همون كارو با شيريني خاصي انجام ميدي وبا همه اينا خواستني تريني. جيگرتو بابايي بخوره كه هرچه ميبوسمت سير نميشم كلي كلمه اجق وجق و بامزه بلدي بمنم ميگي اقا باقر به نقاشي ميگي اقوشي شعر تاب تاب عباسي رو تقريبا كامل شكسته ميخوني  كلاغ پر گنجشك پر رو هم بلدي تازه عمو ودايي رو تازه ياد گرفتي خلاصه كلي حرفاي دوس داشتني كه بابا مامانو شيفته ي خودت كردي چند روز پيشا موهاتو كوتاه  كردم قيافت حسابي مردونه شده  ادم پيش...
13 دی 1392

ترنم

سلوم سیسل طلا هر از گاهی به این فکر میکنم که چه زود داری بزرگ  میشی وچه زود روزگار با همه خوبیاش و شادیاش میگذره وما میمونیم وخاطراتمون ویه دنیا حسرت روزای گذشته،ولی باز خدای مهربونو شکر که اینهمه به ما لطف و مرحمت داره و خونوادمون رو در کنار همدیگه شاد نگه داشته  وکلا جمعمون جمه یه گلی مث تو هم به جمعمون اضافه شده وخدا رو شکر مشکلات پیش ما کم آورده امیدوارم همیشه همین شاد بودنها و همین با هم بودنها  تکرار بشه وتکرار بشه وتکرار بشه و.... دوستت داریم پسر نازناز ...
11 آبان 1392

خبرای جدید

سلوم سیسلم ،جیگرم ،عمرم، عسلم، واما بچه شیییییییر خیلی وقته که اینقده سرگرم خودت شدم که از وبلاگت فراموش کردم بابایی تو رو قربون ماشااله خیلی خیلی شیرین شدی و حرکات و حرفای جدید وسخنرانیهای طولانی یاد گرفتی .اب بیده تنها لغتیه که تو همه درخواستات کاربرد داره حتی شیر خوردنت،یا تلفن خواستنت و..... تازه رقص برره ای یاد گرفتی و مث یه جنتلمن واقعی خیلی با وقار میرقصی راستی امروز دندوناتو شمردم شده 13تا . یکی د. تا خبر تازه هم واست دارم اولیش اینه که عمه سمانه ازدواج کرد و دومیش هم اینه که مامان جون فاطمه رفته سفر حج واجب جاش خیلی خالیه هر سری که بهش میزنگم بهم میگه که همیشه علیرضا جون جلوی چشمه،خوش بحالت بابا دیگه جای منو از مامان فاطمه هم گ...
10 مهر 1392

مهمونی

سلولی حنونی امروز ٢٥ مرداد١٣٩٢ ومن وشما ومامانی جون اومدیم تهران خونه مامانی البته دیشب رفتیم خونه بابا علی  والان که ساعت ١٢ ظهره خونه اقا احسان پسر خاله جون نشستیمو یه سر به وبلاگت زدیم ببخشید که خیلی وقته بهت سر نزدم الان من و اقا احسان میخوایم که عکسای جدیدتو بزاریم تو وب  تا بقیه حالشو ببرن بوس بوس ١٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠تا.   عکس تولد یه سالگی بچه شیر   اینم یه عکس دیگه از تولد با نونوهای جدید  عکس بچه شیر قبل از شروع مراسم تولد اینم شیش تا دندون گوگولی بچه شیر ...
24 مرداد 1392

خبرای خوش

سلول پسرول دیشب یه خبرایی تو خونه ما بود که اگه بهت بگم کلی ذوق میکنی ولی الان هنو یه ذره تا کامل شدن خبرش مونده واسه همین من تصمیم دارم این خبرو سکرت بذارم واسه یه وقت دیگه در ضمن امرو پیشواز ماه مبارک رمضونه و من روزه گرفتم امیدوارم جیگر من وقتی بزرگتر شد روزه نمازشو همیشه بگیره و بخونه تا خدای بزرگ همیشه کمکش کنه میبوسمت بای ...
18 تير 1392

تولد یکسالگی

سلام گل پسر بابا و مامان امروز١١/٤/١٣٩٢ تولد دختر عموت  سوگند جونه  و درست یه هفته قبل واسه شما یه جشن تولد حسابی گرفتیمو همه فامیلا ودوستامون بخاطر وجود نازت دور هم جمع شدیم شما هم با یه پیرهن سفید یه وجبی مث خودت که واست دوخته بودیم ویه پاپیون قهوه ای-کرم وسط مجلس رو صندلی در جا نینای نای میکردی و کلی حال میکردی  وما همه خوشحال بودیم عزیزدلمون از اینکه یه سال با همه خوبیا وبدیاش گذشته و شما یه سالت شده نمیدونی چقدر عجیب وزود این یه سال گذشته و حالا که به عکسای چند ماه اول تولدت نیگا میکنم کلی واسه خودت مردی شدی الان دیگه رو پا یه کم وامیستی ودو قدم کوچولو میزاری زمین ولی زود میشینی -کلمات متنوع هم میگی البته نیاز به یه مترجم...
12 تير 1392